سوال مطالعه مروری
نویسندگان کاکرین، اثربخشی و بیخطری انجام آسپیراسیون کیست را پیش از تحریک تخمدان در برابر یک رویکرد محافظهکارانه (عدم انجام آسپیراسیون) در زنانی که تحت لقاح آزمایشگاهی (In vitro fertilization; IVF) یا تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (intracytoplasmic sperm injection; ICSI) قرار گرفتند، بررسی کردند. پیامدهای اولیه شامل نرخ زندهزایی و عوارض جانبی بودند. همچنین نرخ بارداری، تعداد فولیکولهای انتخاب شده و تعداد تخمکهای بازیابی شده را ارزیابی کردیم.
پیشینه
IVF روشی برای درمان ناباروری است که در آن تخمکهای زن (اووسیتها) توسط اسپرم در ظرف آزمایشگاهی بارور میشوند. سپس یک یا چند تخمک بارور شده (جنین) به رحم زن منتقل میشوند، جایی که امید میرود تخمک کاشته شده و منجر به بارداری شود.
تخمدانهای زن برای تولید تخمکهای متعدد تحریک شده و سپس برای لقاح با اسپرم بازیابی میشوند. این امر با آنچه که معمولا هنگام تولید یک تخمک توسط تخمدان رخ میدهد، متفاوت است. تحریک تخمدانها با مصرف چندین داروی مختلف توسط زن انجام میشود تا شانس گرفتن چندین تخمک مناسب برای لقاح به حداکثر برسد. پیش از تحریک بیش از حد کنترل شده تخمدان (controlled ovarian hyperstimulation; COH) یک اولتراسوند پایه برای تشخیص وجود کیستهای عملکردی تخمدان انجام میشود. شواهد مربوط به تاثیر درناژ این کیستهای تخمدانی بر نتیجه نهایی IVF در این مرور مورد بررسی قرار گرفت.
ویژگیهای مطالعه
سه کارآزمایی تصادفیسازی و کنترل شده شامل 339 زن در سنین باروری که به دلیل ناباروری فاکتور لولهای، عدم تخمکگذاری، ناباروری عامل مردانه، اندومتریوز یا باروری با علت ناشناخته نیاز به درمان IVF داشتند، وارد شدند. این مطالعات پیامد چرخههای IVF را در زنانی که کیست آنها تخلیه شد، در برابر پیامدها در زنانی که کیست آنها تخلیه نشد، مقایسه کردند. شواهد تا اپریل 2014 بهروز است.
نتایج کلیدی
هیچ یک از مطالعات وارد شده نرخهای زندهزایی یا عارضه جانبی را گزارش نکردند. برای تعیین اینکه تفاوتی در نرخ بارداری، تعداد فولیکولهای انتخاب شده، یا تعداد تخمکهای بازیابی شده، میان زنانی که کیستشان تخلیه شده و زنانی که این کار را انجام ندادند، وجود دارد یا خیر، شواهد کافی به دست نیامد.
کیفیت شواهد
کیفیت شواهد برای همه مقایسهها در سطح پائین یا بسیار پائین بود، دلیل اصلی این امر تعداد کم مطالعات، تعداد کم رویدادها و ارائه گزارش ضعیف از روشهای انجام مطالعه است. گزارشهای متناقضی از یافتههای مطالعه در یک RCT وجود داشت، به این معنی که برخی از دادهها قابل استفاده نبودند.
برای تعیین اینکه درناژ کیستهای عملکردی تخمدان پیش از تحریک بیش از حد کنترل شده تخمدان بر نرخ زندهزایی، بارداری بالینی، تعداد فولیکولهای انتخاب شده یا تعداد تخمکهای جمعآوری شده در زنان مبتلا به کیست عملکردی تخمدان تاثیر میگذارد یا خیر، شواهد کافی وجود ندارد. یافتههای این مرور، به ویژه با توجه به نیاز به بیحسی، هزینه اضافی، استرس روانی و خطر عوارض جراحی، شواهد حمایتی را برای این رویکرد ارائه نمیکنند.
ده تا 15% از زوجها در باردار شدن مشکل دارند. نسبتی از این زوجها در نهایت نیاز به استفاده از روشهای کمک باروری دارند. پیش از تحریک بیش از حد کنترل شده تخمدان (controlled ovarian hyperstimulation; COH) انجام یک اولتراسوند پایه برای تشخیص وجود کیستهای تخمدان انجام میشود.
پژوهشهای قبلی نشان داده که میان وجود کیست تخمدان پیش از COH و پیامد ضعیف لقاح آزمایشگاهی (in vitro fertilization; IVF) یا تزریق داخل سیتوپلاسمی اسپرم (intracytoplasmic sperm injection; ICSI) رابطه وجود دارد.
هدف از انجام این مرور، تعیین اثربخشی و بیخطری (safety) آسپیراسیون کیست عملکردی تخمدان پیش از تحریک تخمدان در برابر یک رویکرد محافظهکارانه در زنان مبتلا به کیست تخمدانی بود که تحت IVF یا ICSI قرار داشتند.
پایگاه ثبت تخصصی گروه اختلالات قاعدگی و قدرت پائین باروری در کاکرین (MDSG)، پایگاه مرکزی ثبت کارآزماییهای کنترل شده کاکرین (CENTRAL)؛ MEDLINE؛ EMBASE؛ PsycINFO؛ CINAHL؛ ClinicalTrials.gov؛ Google Scholar، و PubMed را جستوجو کردیم. شواهد تا اپریل سال 2014 بهروز بود و هیچ محدودیتی از نظر زبان نگارش مقاله اعمال نشد.
همه کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترل شدهای (randomised controlled trials; RCTs) را در این مرور گنجاندیم که به مقایسه آسپیراسیون کیست عملکردی تخمدان در برابر مدیریت محافظهکارانه کیستهای تخمدانی پرداختند که پیش از COH برای IVF یا ICSI در اولتراسوند ترانسواژینال (transvaginal ultrasound; TVS) دیده شدند. کیستهای تخمدان به عنوان کیستهای ساده و عملکردی تخمدان با قطر > 20 میلیمتر تعریف شدند. اهداکنندگان تخمک و زنانی که تحت سیکلهای اهدای تخمک قرار گرفتند، از مطالعه خارج شدند.
انتخاب مطالعه، استخراج دادهها و ارزیابی خطر سوگیری (bias)، توسط دو نویسنده بهطور مستقل از هم انجام شدند. معیارهای پیامد اولیه، شامل نرخ زندهزایی و عوارض جانبی بودند. کیفیت کلی شواهد برای هر یک از مقایسهها، با استفاده از روش درجهبندی توصیه، ارزیابی، توسعه و ارزشیابی (Grading of Recommendations Assessment, Development and Evaluation; GRADE) ارزیابی شد.
سه مطالعه واجد شرایط ورود بودند (n = 339)، که همه آنها از پروتکلهای آگونیست استفاده کردند. نرخ زندهزایی و عوارض جانبی در هیچ یک از مطالعات وارد شده گزارش نشدند. شواهد کافی برای تعیین تفاوت در نرخ بارداری بالینی میان گروهی که تحت آسپیراسیون کیست تخمدان قرار گرفتند و گروهی که درمان محافظهکارانه دریافت کردند، وجود نداشت (OR: 1.19؛ 95% CI؛ 0.33 تا 4.29، دو RCT؛ 159 زن، I 2 = 0%، شواهد با کیفیت بسیار پائین). این نشان میدهد که اگر نرخ بارداری بالینی در زنان با مدیریت محافظهکارانه 6% در نظر گرفته شود، این شانس پس از آسپیراسیون کیست میان 2% و 22% خواهد بود. هیچ شواهدی مبنی بر تفاوت میان گروهها در میانگین تعداد فولیکولهای انتخاب شده (0.55 فولیکول؛ 95% CI؛ 0.48- تا 1.59؛ 2 مطالعه، 159 زن، I 2 = 0%، شواهد با کیفیت بسیار پائین)، میانگین تعداد تخمکهای جمعآوری شده (0.41 تخمک؛ 95% CI؛ 0.04- تا 0.85؛ 3 مطالعه، 339 زن، I 2 = 0%، شواهد با کیفیت پائین) یا نرخ کنسل شدن چرخه (cancellation rate) (OR: 0.99؛ 95% CI؛ 0.42 تا 2.33، یک RCT؛ 122 زن، شواهد با کیفیت بسیار پائین) وجود نداشت. محدودیتهای اصلی شواهد، عدم دقت، خطر سوگیری مرتبط با ارائه گزارش ضعیف از روشهای مطالعه، و ارائه گزارشهای متناقض از یافتههای مطالعه در یک RCT بودند، به این معنی که برخی از دادهها قابل استفاده نبودند.
این متن توسط مرکز کاکرین ایران به فارسی ترجمه شده است.